نظام ج ا دارای چهار کارت در کشمکش سقوط خود بوده است
اخبار سقوط ج ا به صورت قرصهای شادی آور و خواب آور یا بیان حکایت واقع رواج قابل توجهی در دسامبر ۲۰۲۴ پیدا کرد. در این دوره تریتا پارسی، حسین موسویان، نگار مرتضوی، سوزان مالونی و علی واعظ در رسانه ها کمتر دیده شدند و بیشتر خبرها این بود که جمهوری اسلامی ضعیف شده است. اما تکرار موضوع عن قریب بودن سقوط جمهوری اسلامی در دوران پسا اسد چهار مشکل دارد:
۱.این خبرها می توانند از بیان واقع به قرص آرامش دهنده تبدیل شوند چون مخاطب دوست دارد اینها را بشنود و پزشک تعداد و دوز قرص را بالا می برد تا آنها را معتاد کند.
۲.بخش قابل توجهی از این اخبار متکی بر نظریه های توطئه است در هر دو سوی داستان: رژیم و مخالفان. امریکا و اسرائیل یک رژیم ضعیف شده می خواهند تا شر به پا نکند.
۳. در این اخبار شاهد نادیده گرفته شدن نقش کلیدی مردم در سقوط نظام هستیم. اما هیچ رژیم سیاسی خود به خود نیفتاده است. برنامه اسرائیل و امریکا هم هیچگاه تغییر رژیم نبوده است. آنها تنها در صورت حمله رژیم به خودشان پاسخ می دهند اما نه برای سقوط نظام برای برای ضربه زدن بدان. امام زمان هم نمی آید. جولانی ایران دست تنها دارد در کوههای کردستان، دشتهای بلوچستان، جنگلهای مازندران یا کویرهای سمنان از سرما می لرزد.
۴. قرصهای شادی آوری که در مورد سقوط بی زحمت نظام-تحت عنوان فروپاشی یا خود-نابودی- می دهند موجب بی توجهی به این موضوع می شود که جمهوری اسلامی چه ظرفیتهایی برای جلوگیری از سقوط داشته و دارد؟
سوری ها از شکستهای دهه گذشته درس گرفتند اما ایرانیان هنوز به درگیری با هم و خواب و خیال مشغولند
چهار کارت جمهوری اسلامی در برابر فریند سقوط نظام بدین قرار بوده اند:
کارت اول رژیم مزدوران سپاه قدس بودند که احتمالا بخش قابل توجهی از آنها کشته و زخمی شده اند. امروز دیگر مقامات جمهوری اسلامی نمی توانند بگویند ما «ابر قدقد منطقه ایم به ما نزدیک نشوید» یا «اگر صدایتان در بیاید برایتان حزب الله و حوثی و حشد الشعبی می آوریم». این کارت سوخته است.
کارت دوم رژیم حجاب است. حکومت از کارت اعمال یا عدم اعمال حجاب استفاده می کند تا مردم را تحت کنترل قرار دهد. حکومت با استفاده از اعمال حجاب اجباری به مردم می گوید صدایتان در بیاید پدرتان را در خیابانها در می آوریم. این کارت فعلا معلق است.
کارت سوم خدمات و کارکردهای دولتی است که مردم بدانها وابسته اند مثل آب و برق و تلفن و اینترنت. سخن مردمی که برای اعتراض به وضعیت خود به خیابانها نمی آیند این است که با وضعیت موجود داریم زندگی مان را می کنیم. چرا به هم بزنیم؟ اما زندگی عادی شدیدا مختل شده است، ظرفیتها هر روز دارد از کف می رود و بودن و نبودن رژیم نسبت به این خدمات وابستگی دارد. این کارت دارد به تدریج رنگ می بازد.
و کارت چهارم نظام، ماشین سرکوب آن است که دست نخورده مانده است. بدون ظرفیت سازی برای تضعیف یا نابودی این ماشین به دشواری می توان از سقوط رژیم سخن گفت.