سیاست عدم تغییر رژیم به دلیل ریسکها و بی ثباتی هایی که دارد در میان سیاستمداران غربی و حتی اسرائیل طرفدارانی دارد. آنها نمی توانند دنیا را بدون مارکسیستها و اسلامیستها تصور کنند. اگر مشاور دولت ترامپ یا نتانیاهو بودم با همان دکترین «امریکا اول» پرهیز از کسب و کار تغییر رژیمهایی مثل جمهوری اسلامی را نقد می کردم چون حذف این رژیمها به نفع همگان است.
اما فرض کنیم دو سال بعد دولتهای غربی یا اسرائیل برسند به این سیاست به واسطه شروع ساختن بمب اتمی یا تبدیل شدن به عامل بی ثباتی جدی برای منطقه مثل الشباب سومالی یا حوثی ها. آیا حس نخواهند کرد که فرصت مناسبی را از دست داده اند؟ بنابر این تامل دوباره بر روی این موضوع مفید است.
اکنون بهترین زمان برای تغییر رژیم است در ۴۷ سال گذشته. چرا؟ در دو بخش خارج و داخل کشور به دلایل این نظر می پردازم.
در بیرون
۱. کشورهای اروپایی با دولت ترامپ در برخورد با ج ا همراهی دارند، برخلاف دور اول ریاست جمهوری وی. آنها حتی بدشان نمی آید مکانیسم ماشه را فعال کنند. آنها می بینند که حملات تا حدی موثر بوده است. بنا به گفته رییس سازمان اطلاعات فرانسه برنامه هستهای جمهوری اسلامی، در پی حملات اخیر آمریکا و اسرائیل چندین ماه عقب افتاده است. البته او براین باور است که کارهای بسیاری مانده چون نشانههایی در دست است که محل نگهداری ذخایر اورانیوم با غنای بالا در ایران را مشخص میکند و تنها بخش کوچکی از اورانیوم با غنای بالا در ایران در جریان حملات اخیر نابود شده و بخش عمده آن همچنان در اختیار مقامهای جمهوری اسلامی باقی مانده است
۲. افکار عمومی در کشورهای غربی با حمله ترامپ تست شد و دیدیم که جبهه قدرتمندی در برابر حمله ترامپ شکل نگرفت. مخالفان حمله نظامی محدود (و نه جنگ) علیه ج ا در حاشیه اند چون جنگی در کار نبود و صلح طلبان دارند خودشان را مسخره می کنند. مانع جدی در این میان خاطره عراق است گرچه لیبی مورد نسبتا موفقی بود علی رغم تبلیغات سیاسی چپگرایان و اسلامگرایان همراه آنها.
در درون
۱. اکثریت مردم مخالف حکومت باورمند به براندازی و منتظر این تحول هستند.
۲. رژیم در ضعیف ترین شرایط از نظر نظامی و اطلاعاتی و امنیتی قرار دارد. فاکس نیوز در گزارشی بر اساس منابع اطلاعاتی متنباز نوشت جمهوری اسلامی در آغاز جنگ با اسرائیل حدود سههزار موشک و بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ پرتابگر موشک در اختیار داشت، و در پایان جنگ ۱۲ روزه این تعداد به حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ موشک، و ۱۵۰ تا ۲۰۰ پرتابگر کاهش یافت. برنامه هسته ای آن نیز بشدت آسیب دیده است. بنابر این بدون مزدورانی مثل حماس و حزب الله رژیم کارت دیگری ندارد. حوثی ها با حمله به کشتیها نمی توانند مانع جدی حملات اسرائیل باشند.
۳. انسجام و وحدت ملی در خدمت رژیم، قلابی و تبلیغاتی است.
۴. وضعیت اقتصادی آشفته است و هر روز آشفته تر می شود.
۵. حتی چین و روسیه در حمله اسرائیل جانب رژیم را نگرفتند.
بهترین سناریو
بهترین شرایط برای کلید زدن براندازی آغاز اعتراضات در داخل و بعد حملات اسرائیل برای پشتیبانی است. در این شرایط نیروی هوایی اسرائیل می تواند به نیروی هوایی مردم ایران تبدیل شود و مردم ایران به نیروی زمینی اسرائیل. بدون هماهنگی این دو دشوار بتوان سقوط رژیم را رقم زد. نیروهای سیاسی ایرانی اگر به دنبال راه حلی عملی برای سقوط رژیم باشند این مسیر امروز در برابر آنها قرار دارد. براندازان در این مسیر نباید از مهملات مدافعان رژیم بهراسند. امروز بگویند جبهه النصره همکار اردوغان بود. چه اهمیتی دارد؟
شبح ترامپ تا پایان دوره، ج ا را رها نخواهد کرد
حتی اگر ترامپ برنامه تغییر رژیم نداشته باشد بعد از حمله به سه سایت اتمی شبح وی بر سر مقامات خواهد بود. همچنین بعد از کشتن ۴۰فرمانده سپاه شبح نتانیاهو بر سر نیروهای نظامی و امنیتی رژیم خواهد ماند بالاخص با این واقعیت که ج ا بنای تن در دادن به خواسته های ترامپ را ندارد. بدین ترتیب تنش به صور گوناگون ادامه می یابد و مقامات هر روز باید جا عوض کنند و از جان خود بهراسند.
چرا آنها خواستار ادامه مذاکره با دولت ترامپ هستند (به گفته ترامپ)؟ برای کسب اطمینان از این که مورد حمله واقع نمی شوند چون کسی که یکبار حمله کرد و می گوید دوباره حمله می کند امکان حمله اش بسیار بالاست. کار ترامپ هم همانند نتانیاهو با ج ا پایان نیافته است. این موضوع را در چارچوب دکترین های سیاست خارجی می توان دقیق تر توضیح داد.
اینها شش آموزه یا دکترین سیاست خارجی امریکا در دو قرن و نیم تاریخ گذشته این کشور هستند:
۱. مونرو: عدم مداخله: عدم مداخله اروپا در امریکای لاتین/عدم استعمار/عدم مداخله
۲. روزاولت: مقابله با فاشیسم
۳. ترومن: مقابله با بسط کمونیسم
۴. جرج کینان: مهار بسط شوروی و کمونیسم آن
۵. بسط دمکراسی و حقوق بشر و
۶. امریکا اول: تقدم امنیت و منافع ملی امریکا بر هر ارزش دیگر
بوش دوم می توانست بعد از ۱۱ پپتامبر مقابله با اسلامیسم را سرلوحه کارش قرار دهد اما به کشور اشتباهی حمله کردو در دوران ترامپ داستان دمکراسی و حقوق بشر از ادبیات دولت حذف شد جون این دکترین در قرن ۲۱ شکست خورد. البته سیاست انزواگرایانه نیز قابل پیروی نیست چون امریکا حتی اگر نخواهد نمی تواند در حوزه هایی دخالت نکند مثل امنیت آبراهها یا پایگاههای نظامی امریکا در بیش از ۸۰ کشور دنیا. در قرن ۲۱ عواملی که امنیت و منافع امریکا را مورد مخاطره قرار می دهند افزایش داشته اند. متاسفانه بسیاری دکترین «اول آمریکا» را نفهمیده اند از جمله استراتژیستهای دمکرات، کارشناسان روابط بین المللی و امنیت ملی و حقوقداندانان.
Excellent strategy of cooperation to bring down the occupying regime in Iran:
"در این شرایط نیروی هوایی اسرائیل می تواند به نیروی هوایی مردم ایران تبدیل شود و مردم ایران به نیروی زمینی اسرائیل".
Thank you..